بنام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین
بنام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد
سلام بر همه مهربانان
سد بختیاری – قسمت سوم
گزیده ای از مقاله پژوهشگر آب و توسعه پایدار «سرکار خانم فاطمه ظفرنژاد»
در این مقاله با بررسی سیمای کلی طرح در تارنمای شرکت آب و نیرو ، اهداف ساخت سد تحلیل و ارزیابی شده است .
بقیه در ادامه مطلب
دو نوع بررسی سامان یافته در وزارت نیرو در این طرح دیده نشده است :
1- مطالعات نیاز سنجی ؛ آیا نیاز حقیقی به تامین آب یا برق وجود دارد ؟ اگر این مطالعه انجام شده بود شاید بسیاری از سدهای حوضه دریای مازندران ، ارومیه و ... اصلاً مطرح هم نمی شدند ، چه رسد به ساخت . نمونه امروزی آن سد منگل است که نیاز سنجی نشده و با وجود پیامدهای ناسازگار بر جنگلهای هیرکانی ساخت آن را آغاز کرده ایم . بکارگیری درست نیروگاههای موجود ، ما را از نیروگاه جدید بی نیاز می کند . بگذریم که در اقلیم ایران ، برقابی گرانترین نوع برق است .
2- مطالعات گزینه یابی ؛ برای تامین نیاز ، کدام گزینه ها وجود دارند ؟ آیا نیروگاه گازی ، سیکل ترکیبی ، بادی ، خورشیدی و یا اعمال مدیریت تقاضا و کاهش هدر رفت ، برق ارزان تر تامین نمی کند ؟
الف - سد سازی همواره هدف بوده است نه یکی از ابزارهای رسیدن به هدف
بر اساس همین دیدگاه است که ساخت سد با توسعه اشتباه گرفته شده و هیچ بررسی ای در باره سایر گزینه ها انجام نشده است . مقایسه قیمت حقیقی هر کیلو وات برقابی با نیروگاه سیکل ترکیبی یا گازی ، باید جلوی ساخت برقابی در کشور را می گرفت ، اما دهه های متوالی در وزارت نیرو سد سازی هدف بود و برقابی دوست محیط زیست وانمود می شد . شهرک های بسیاری در سراسر چهان با نام انرژی صفر ( با نیروگاه خورشیدی یا بادی کوچک ) ساخته شده است . صرفه جویی و تغییر الگوی مصرف برق یا تولید نگاوات از همه راهکارها ارزانتر و پاکتر است . سد سازی در اقلیم گرم و خشک ما که دریاچه سازی است ، به هدر رفت مقادیر زیاد آب محدود می انجامد .
ب - مطالعات تحلیل اجتماعی
در پرونده سد بختیاری آمده است : « عدم نیاز به جابجایی ساکنین در محدوده مخزن ؛ با توجه به صعب العبور بودن منطقه ، با احداث و آبگیری این سد اراضی کشاورزی زیادی غرقاب نخواهد شد و هیچ روستای دائمی زیر آب نخواهد رفت » . پژوهشها ، مشکلات زیاد جوامع بومی آبخیزها پس از سد سازی را نشان داده اند که البته در پرونده سدها ، به آنها اشاره نشده است . تخلیه اجباری 13 روستای دهستان لفور برای آبگیری سد نیاز سنجی نشده البرز را پارسال شاهد بودیم . در صدها جلد گزارش نوشته شده برای 40 سد حوضه آبریز ارومیه به ندرت با یک تحلیل اجتماعی واقعی در باره زندگی و معیشت 6 میلیون انسان وابسته به این دریاچه برخورد می کنیم . سد سازی در بالا دست بزرگترین دریاچه آب شیرین جهان یعنی آرال را خشکاند . بگذریم که در سکوت سازمانهای مسئول ، مراتع و جنگل هایی که در مخزن سدها زیر آب می روند ( 160 کیلومتر مربع در کرخه ، 70 کیلومتر مربع در سیمره و ..... ) از نگاه سد سازان نه ثروت ملی بشمار می رود ، نه اراضی مشاع کشاورزان و نه مسیر کوچ و چراگاه عشایر حوضچه آبخیز ! این جوامع مولد در نگاه سد سازان ، افراد مهمی بشمار نمی روند که کار سد سازی به خاطر آنها با درنگ روبه رو شود .
ج - مطالعات تحلیل زیست محیطی
سد سازی بر حوضه آبخیز چگونه اثری خواهد داشت ؟ آیا پیکره آبی پائین دست را نابود خواهد کرد ؟ بر زیستگاه و زندگی جوامع جانوری و گیاهی چه اثری خواهد داشت ؟ تنها عامل خشکیدن ارومیه ، گاوخونی ، بختگان ، شادگان و .... سد سازی است .
د - مطالعات تحلیل اقتصادی
آیا فایده حقیقی سد بیش از هزینه حقیقی آن است ؟ آیا سد راهکاری اقتصادی است ؟ آیا تامین مالی برای سد تخصیص موثر است و منابع محدود را بگونه ای کارآمد و موثر تخصیص داده ایم ؟
تحلیلی جامع نگر بر پایه ابزارهای توسعه پایدار برای سد بختیاری ارائه نشده تا ببینیم آیا این سرمایه گذاری کلان موثرترین تخصیص برای تولید برق است ؟ مشاوران غالباً تحلیل اجتماعی را تا حد جمعیت شناسی ، تحلیل زیست محیطی را تا حد ماتریسی از اثرات مثبت و منفی و گزارش تحلیل اقتصادی را تا حد جدول گردش نقدی تقلیل می دهند .
جلوگیری از ورود رسوب به مخزن دز و افزایش عمر سد و نیروگاه آن ، دومین هدف ساخت سد بختیاری اعلام شده است . یک دهه پیش طرحی بنام نوسازی نیروگاه برقابی دز مطرح شد و یک مشاور بین المللی گزارشی تهیه کرد که به دفتر فنی آب ارجاع شد . ممیزی طرح به 4 مسئله مهم در ناکارآمدی این طرح اشاره کرد :
1- تزریق پر هزینه بتن جهت مرمت درزهای بدنه برای نصب نیروگاه جدید روی سدی که عمرش بپایان رسیده است .
2- رسوب سد که بهره برداری از هر نیروگاهی را ناممکن خواهد ساخت .
3- نادرستی روش توجیه اقتصادی مشاور که هزینه نیروگاه فرضی حرارتی را درآمد طرح نوسازی برقابی در نظر گرفته است .
4- تحلیل مستقل نیروگاه خورشیدی ، بادی و ... برای تصمیم گیری موثر ارائه نشده است .
دفتر فنی آب ، چشم پوشی از سد و نیروگاه دز را گوشزد کرد . اینک که رسوب تا دریچه های آبرسانی سد دز بالا آمده و تا پایان ساخت سد بختیاری ، اصلاً دیگر سد دزی مطرح نخواهد بود ، آیا می توان رسوبگیری را از فواید سد بختیاری شمرد ؟
کنترل سیلاب و تامین ایمنی در پائین دست ، سومین هدف ساخت سد بختیاری اعلام شده است . گذشته از تجربیات تلخ جهانی ، تجربه شکست سد دشت در خراسان شمالی و تلفات جانی و مالی مهم آن ، خبرگان را از ناکارآمدی مهار سیل با سد سازی مطمئن ساخت . سدها در زمان بارندگی مهم ، خطرناکتر از خود سیل هستند و ضریب ایمنی را کاهش می دهند . احیای جنگل و پوشش گیاهی در آبخیزها ، مدیریت غیرسازه ای ، پایش و هشدار سیل تنها راهکار است .
اثرات جانبی از جمله اشتغال زایی نیز از فواید سد بختیاری اعلام شده ، در حالیکه سد سازی به نسبت سرمایه گذاری کلانش از کمترین ضریب های اشتغال زایی برخوردار است . اوج اشتغال زایی سد سازی همان 4 یا 5 سال ساخت است و در مرحله نگهداری و بهره برداری اشتغال بشدت کاهش می یابد . یک کارگاه کوچک صنعتی یا صنایع غذایی یا .... با سرمایه شاید میلیونها برابر کمتر از سد ، اشتغال طولانی تر با ضریب اشتغال زایی بیشتری دارد .
همچنین در اثرات جانبی سد به بهبود شرایط اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، ایجاد امکان توسعه و سرمایه گذاری در محدوده طرح ، بهبود سطح رفاهی زندگی اهالی ، ارتقای سطح آموزش و بهداشت ، افزایش درآمد سرانه ، استفاده از قابلیت های گردشگری ، افزایش سهم منطقه در توسعه کشور و .... بر می خوریم که با سرمایه گذاری های مستقل غیرقابل مقایسه با هزینه کلان سد نیز می توان به آنها دست یافت . جاده دسترسی سد نیز در برابر راه آهن ، گزینه گران تر ، نا ایمن تر و ناپایدارتر به شمار می رود .