سعید سمیعی saaid.samiei

وبلاگی شامل مقالات مهندسی عمران - ادبیات - مسائل تاریخی و اجتماعی

سعید سمیعی saaid.samiei

وبلاگی شامل مقالات مهندسی عمران - ادبیات - مسائل تاریخی و اجتماعی

اعتقاد به مدیریت صحیح در پروژه های ساختمانی

بنام خداوند جان آفرین                         حکیم سخن در زبان آفرین

بنام خداوند جان و خرد                          کرین برتر اندیشه برنگذرد

 

سلام بر همه مهربانان

 

 

اعتقاد به مدیریت صحیح در پروژه های ساختمانی


 

با توجه به اینکه صنعت ساختمان در ایران نسبت به سایر کشورها ، بسیار عقب مانده است  و با وجود روشهای نوین ساختمانی که هم سرعت اجرای کار و کیفیت اجرای کار را افزایش می دهد ، بازهم مدیران عامل و مدیران پروژه این پروژه های ساختمانی اعتقادی به استفاده از این روشهای نوین ، ندارند .


بقیه در ادامه مطلب


اعتقاد به مدیریت صحیح در پروژه های ساختمانی

 

 

با توجه به اینکه صنعت ساختمان در ایران نسبت به سایر کشورها ، بسیار عقب مانده است  و با وجود روشهای نوین ساختمانی که هم سرعت اجرای کار و کیفیت اجرای کار را افزایش می دهد ، بازهم مدیران عامل و مدیران پروژه این پروژه های ساختمانی اعتقادی به استفاده از این روشهای نوین ، ندارند .

در روشهای نوین ساختمانی ، کلیه روشهای سنتی رایج در ایران بدلیل اینکه توجیه فنی و اقتصادی ندارد ، منسوخ است . اگر در نمایشگاههای بین المللی صنعت ساختمان حضور یابیم ، پاره ای از این روشهای نوین را خواهیم دید . هرچند که در این بین کپی کاران روشهای نوین رایج در دنیا ، بعضی از روشهای این صنعت را یا بصورت ناقص و یا با اشتباهاتی ، کپی کرده اند ، ولی در عین حال همه آنها حکایت از این موضوع دارد که باید بند و بساط سنتی کاری را ، جمع کرد . در قرن بیست و یکم ، دیگر نباید بتن را با خلاطه درست کرد و یا در بعضی جاها دیده ام که با بیل لودر ، شن و ماسه و سیمان را روی هم می ریزند و آب به آن می پاشند و این را بتن می نامند ! وای بر ما مهندسین که باید نظاره گر کارهای عده ای ...... باشیم که از این کارها می کنند و اگر لب به اعتراض بگشائیم ، به خیال خودشان نانمان را آجر می کنند ( بی خیال بگذریم ، خدا برکتی بدهد به پولهای بانک ..... که وامهای کلانش صرف این بتنهای لودری می شود . به ما چه مربوط مگر پول ماست ؟ پول بانک است !!!) .

 

علی ایحال ، بحمدالله اکثر مدیران شرکتها ، وضعشان از نظر مالی به اندازه ای است که در شهر دبی سرمایه گذاری کرده اند و یا لااقل آپارتمانی خریده اند ( قسمت عمده ای از سرمایه گذاری های دبی ، توسط ایرانیان انجام شده است ) . در مسافرتهایشان به این شهر به وضع و اوضاع پروژه های ساختمانی توجه کنند و آنها را با آنچه خودشان و یا بطور کلی در ایران انجام می شود ، مقایسه کنند و عیب و اشکال و ضعف های فنی و اجرایی را نتیجه گیری نمایند . حتماً عده ای از خوانندگان ، سریعاً در جواب این موضوع مطرح شده اینجانب ، می گویند « خدا پدرت را بیامرزد ، آنها پول دارند و این کیفیت و سرعت و .... زائیده این پولهای باد آورده است » . در این رابطه باید بگویم که این مسئله را کاملاً قبول دارم ، ولی آنها علاوه بر آن دو چیز مهم دیگر نیز دارند ؛ 1- استفاده ار روشهای نوین اجرایی  2- مدیریت صحیح و علمی ( البته این مدیریتها را خارجی ها برایشان انجام می دهند و وقتی صحبت از دوبی می شود ، باید به کنسرسیومی از مدیران تجاری ، اقتصادی ، فنی و مهندسی که از سراسر دنیا در این محل گرد آمده اند ، نگاه کرد وگرنه خود بومی ها که فقط مشغول عشق و حالند ) . پس ما لااقل اگر پولمان به اندازه آنها نیست ولی آیا از دو ابزاری که اشاره کردم ، نیز بی بهره ایم ؟

این مدیران همانهایی هستند که اعتقاد به وجود یک دفتر فنی توانا و منسجم و وجود یک مدیر پروژه یا یک مدیر فنی و اجرایی توانا که بتواند نقش راهبری کامل و هرچه بهتر پروژه ها را داشته باشد ، ندارند و فقط در انتهاهای کار که کار به گند کامل کشیده می شود ، یادشان می افتد که اشتباه کرده اند و دنبال فرد یا افراد معجزه گری می افتند که بیاورند و گندهایشان را سر و سامان بدهد . جالب این است که پس از حل و فصل شدن ، این گندها توسط آن افراد معجزه گر ، درس عبرت نمی گیرند و دوباره در کارهای بعدی همان آش است و همان کاسه و همان روش خود را در پیش می گیرند به امید همان معجزه گران فرداها !

ولی به این نکته باید توجه کنند که اگر راندمان کار ( چه از نظر کیفی ، چه از نظر زمانی و چه از نظر مالی یا اقتصادی ) را در حالت ایده آل ، عدد  100 در نظر بگیریم ، این معجزه گران اگر از ابتدای پروژه بودند ، حداقل می توانستند ، نمره 80 را در پروژه های این مدیران کسب نمایند . ولی حضور آنها در انتهای کار فقط در واقع دل خوش کنکی برای این مدیران است و نمره ای حداکثر برابر 10 را بدست می آورند و بقول معروف از این ستون به آن ستون هم فرجی است . اینان همان مدیران بی تدبیر و یا با تدبیر سنتی هستند . انشالله که بخود آیند و با استفاده از ابزار و فنون مدیریتی جدید ، راهبری پروژه ها را چنان دقیق و بهنگام انجام دهند که در پایان کار لذت تحویل موقت و تحویل قطعی زیر دندانهایشان مزه کند . مدیران موفق شرکتهای موفق را ببینند و از آنها یاد بگیرند که چکار کرده . یا چکار می کنند که تا این اندازه موفق اند . این موضوعات را از روی دلسوزی می گویم و کاملاً به وجود عناصر دانا و توانا ، اعتقاد کامل دارم . هرچند وجود این عناصر به قیمتهایی خیلی خیلی گران هم تمام شود .

در رابطه با موضوع فوق ضرب المثلی دارم که با عبارتهای جبری نشان داده می شود و آن بصورت زیر است :

چلوکباب برگ  = هزینه درمان دل دردش + نان و پنیر سبزی


این تساوی نشان می دهد که در پایان کار ، از تمام آنچه که احساس و عرق حرفه ای و شرافت و صداقت مهندسی و مسائل انسانی که بگذریم ، هزینه چلوکباب برگ را پرداخت کرده ایم ؛ با این تفاوت که هم دل دردش را تحمل کرده ایم و هم زمان را از دست داده ایم ( البته اگر چیزی بنام زمان برایمان معنی و مفهومی داشته باشد ) .

البته در تساوی جبری فوق که ضرب المثل ریاضی است ، یک نکته را باید در نظر داشت که اگر همان چلوکباب برگ را در مرحله اول انتخاب کنیم ؛ مواظب باشیم که خودش مسموم و مسئله دار نباشد ، چون در این حالت همه چیز را از دست داده ایم .

از ما گفتن بود . صلاح مملکت خویش خسروان دانند .  

     

در پناه حق باشید


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد